زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها در برگشت به کربلا
اربعین است و ببین که پر شکسته آمدم ساقی اشـکـم ولی سـاغـر شکـسته آمـدم ای برادر جان خجالت میکشم از محضرت اربعین است و پُرم از غصّه و اندوه و آه مستحـقـم ای عزیزِ فاطـمه بر یک نگاه کی فراموشم شود گل زخم های پیکرت اربعـین است و بسویت با صلابت آمدم مثـلِ بـابـایم عـلـی من باشـجـاعـت آمدم این اسیری حال و روزم را عوض کرده حسین اربعین است و ز داغت سخت میبارم ببین اربعـین است و هوای دیدنت دارم ببـین خیز و از جا و مراعاتم کن ای شیب الخضیب اربعین است و پُرم از بیکسیها یا حسین آمـدم با دیـدگـانی مـثـلِ دریـا یا حـسـین کاش میشد در کنارِ مرقـدت خاکم کنند |